حجتالاسلاموالمسلمین دکتر علی فلاحرفیع، رییس مرکز مطالعات فرهنگ و اندیشه دینی و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس در مصاحبه با روزنامه جوان به ظرایف، ظرفیتها و آسیبشناسی جهاد تبیین و نقش آن در دفاع حقیقی از دستاوردهای انقلاب پرداخت.
بخشی از این گفتگو در پی می آید؛
در دوره کنونی، تبیین جایگاهی پیدا میکند که رهبری آن را کنار واژه معنادار در فرهنگ اسلامی ما قرار میدهند، یعنی جهاد. این دو یعنی «تبیین» و «جهاد» معلوم است تصادفی کنار هم قرار نگرفته است. از زاویه دید شما کنار هم قرار گرفتن این دو به ویژه در این زمان چه معنایی دارد؟ همان گونه که اشاره کردید، جهاد در مفاهیم دینی، بیانگر مبارزه و مقاومت در برابر دشمنان است. در اسلام جهاد از جایگاه خاصی برخوردار است. امام علی (ع) در خطبه ۲۷ نهجالبلاغه آن را بابی از ابواب بهشت معرفی کردهاند که پروردگار عالم، آن را تنها برای بندگان خاص خود باز میکند: إنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّه فَتَحَهُ اللَّهُ لِخاصَّه أولیائِهِ / جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی اولیای خاص خود گشوده است. آنچه از جهاد در مرحله اول به ذهن میآید مبارزه و مقاومت مسلحانه در میدانهای نبرد فیزیکی و چکاچک شمشیرهاست، چه مبارزه فرد با فرد و چه گروه با گروه. لکن آنچه در معنای این مفهوم و در ارتباط با هدف آن باید مدنظر قرار گیرد، این است که این مبارزه با چه هدفی انجام میگیرد. این مقابلهها در میدانها به چه منظوری هم از طرف دشمن و هم متقابلاً از طرف نیروهای مسلمان به انجام میرسد. واضح است که مبارزه دشمنان اسلام نوعاً برای فتح سرزمینهای جغرافیایی نیست که اگر این هم بود هدف مقابله و مبارزه به جای خود مقدس میبود، چراکه برای دفاع از خاک و سرزمین و حفظ ناموس و کیان یک ملت، آدمیان تا پای جان خود از طرف دین و تعالیم الهی مجازند دفاع کنند، لکن نوعاً دشمنان برای تصرف مرزهای اقتصادی و ممانعت از پیشرفت تعالیم نجاتبخش الهی به مسلمانان تعرض میکنند. آنها با این کار قصد نابودی تعالیم دین را دارند، چون گسترش این تعالیم را در جهت خلاف مقاصد و مطامع دنیوی خود میبینند. گسترش عدالتخواهی، مبارزه با ظلم و ستم، حقطلبی در سایه دین و عبودیت خدای متعال در عمل حرکت به سمت برچیدن بساط کسانی است که به ناحق بر گرده مردمان سوار میشوند و جان و مال آنها را برای خود و بقای حاکمیت خود میخواهند. اینجاست که به حریم جغرافیای مسلمانان برای نابودی فیزیکی آنها اقدام به لشکرکشی میکنند. هدف از این لشکرکشی صرفاً نابود کردن جسم و جان مردم نیست، بلکه همان گونه که اشاره شد، برچیدن بساط دین، باورها، ارزشها و هنجارهای دینی است، بنابراین مهم جنگ سخت با شمشیر و توپ و تانک و بمب نیست. اینها همه وسیلهای است برای تصرف سرزمین باورها، ارزش و هنجارهای دینی. دشمنان ابتدا خواهان نابودی مسلمانان از نظر فیزیکی نیستند، یعنی این نابودی هدف اولیه آنها نیست، بلکه بقای مسلمانان را برای خود میخواهند. اگر بقای حیات فیزیکی و جسم و جان کسی در راستای منافع آنها باشد، نه تنها درصدد حذف او برنمیآیند بلکه حاضرند برای بقای او هزینههای سنگین پرداخت کنند، زیرا پرداخت این هزینهها در واقع برای بقای آنها و استحکام پایههای حکومت آنان است.
در واقع شما از یک راهبرد نرم برای نفوذ سخن میگویید. اجمالاً بله، لکن منظور این است که جهاد فیزیکی و مسلحانه هیچگاه هدف نبوده و نیست. اگر منافع استکباری مستکبران و منافع ملی آنها از راههای دیگری غیر از لشکرکشی در میدانهای جنگ سختافزاری محقق شود، مسلماً به آن اقدام خواهد کرد و همانگونه که اقدام متقابل مسلمانان برای مقابله با دشمنان در میدانهای جنگ فیزیکی مصداق روشن جهاد است، اگر در شرایطی دشمن با تبلیغات سوء، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم و روانی، جنگ و تحریم اقتصادی و با تکنیکهای هنری و از راههای پیچیده به حریم مسلمانان حملهور شد و نابودی حاکمیت و نظام آنها را در دستور کار خود قرار داد، در چنین شرایطی اگر کسانی در مقابل این حرکتها به افشاگری تحرکات مرموزانه دشمن دست زدند و متقابلاً درصدد برآمدند با تبیین آنچه روی داده به مردمانِ دچار تعارض در میانه جنگ روانی، مدد فکری و معرفتی برسانند تا تابآوری آنها در مقابل دشمنان افزایش یابد، این خود مصداق دیگری از جهاد مقدس است و بلکه در شرایطی این جهاد، مهمتر از جهاد در میدانهای جنگ سخت است، چراکه اینجا حمله دشمنان بسیار مرموزانهتر، پیچیدهتر و پنهانتر انجام میگیرد. تشخیص مقاصد شوم دشمن در جبهههای جنگ نرم و تهاجمات فرهنگی به دلیل تکنیکهای پیچیده آنها بسیار سخت و بلکه در مواردی علیالظاهر ناممکن است.
میتوانید به چند نمونه اشاره بفرمایید؟ به عنوان نمونه یکی از تکنیکها و روشهای جنگ نرم، القای ناکارآمدی نظام دینی است. دشمن در راستای تحقق نیات شوم خود از نقاط ضعف موجود بیشترین بهره را میگیرد و با کنار هم قرار دادن این نقاط ضعف- نه با هدف دلسوزی و اصلاح- دروغها و انگهای بسیاری را تولید میکند تا در جبهه خودی شبهه ایجاد کند. این آشوبآفرینی و القای ناکارآمدی از اول پیروزی انقلاب اسلامی در دستور عمل استکبار جهانی قرار گرفت. آنها با آزمایش جنگ فیزیکی هشت و بلکه ۱۰ ساله تا سال ۱۳۶۸ در عمل نتوانستند نظام اسلامی را از پا درآورند، هرچند خسارات زیاد و بلکه جبرانناپذیری را به نظام تحمیل کردند، اما در عمل از عهده حذف فیزیکی نظام برنیامدند. در اینجا بود که از سال ۱۳۶۸ تاکتیکهای دشمن در راستای همان استراتژی اصلی که نابودی و حذف فیزیکی بود، با بهکارگیری تکنیکها و اِعمال روشهای پیچیده بیشتر به سمت جنگ نرم، تهاجم فرهنگی و تعرض به حریمهای اقتصادی و کمرنگ کردن ارزشها همچنان استمرار پیدا کرد. این رویکرد و اعمال تاکتیک و روشهای بسیار پیچیده تا دو دهه ادامه یافت، یعنی تا آخر دهه ۸۰. هرچند ما در این مبارزه و جهاد نیز شاهد تصرف پارهای از سرزمین باورها و ارزشهای دینی و فرهنگی خود بودیم، لکن به دلیل استواری این باورها و ارزشها در عمق دل و جان مردم، در این صحنه نیز دشمن آن گونه که انتظار داشت، موفق نشد و احساس ناکامی کرد. از دهه ۹۰ به این سو دشمن در کنار همه روشهای خود حتی روش جنگ فیزیکی منتها به گونههای دیگر همچون تأسیس گروههای تروریستی داعش و غیره، البته در قامتی جدید و نو، تاکتیک جنگ اقتصادی را نیز با جدیت بیشتر در دستور کار خود قرار داد. امروز بعد از گذشت بیش از یک دهه همچنان احساس میکند نتوانسته به هدف نهایی خود که محو حاکمیت نظام اسلامی است نائل شود، لکن همچنان از راههای مختلف و شدت و حدت هر چه بیشتر در این مسیر گام برمیدارد. با این اوصاف هرگونه حرکتی برای مقابله با دشمنان اسلام خود مصداق جهاد است.
خب شاید این سؤال مهم باشد که جایگاه جهاد تبیین در این منظومه جهاد کجاست؟ واقعیت این است که دشمن در این دست کم سه دهه اخیر با اِعمال روشهای پیچیده جنگ نرم و در دهه اخیر با ضمیمه جنگ اقتصادی تا حدودی توانسته است در پارهای موارد، پایههای باورمندی و ارزشهای انقلابی و اسلامی را هر چند اندک لرزان کند و این امر در نسلهای بعد از انقلاب که امروزه بیشترین تعداد افراد جامعه را شکل میدهند، نمایانتر است، لذا با شدت یافتن هجمههای دشمن، برخی از حقایق و ارزشهای انقلاب اسلامی، کمرنگ یا رو به محو شدن است، از این رو حرکتهای تبیینی برای پردهبرداری از مقاصد دشمن از یک سو و شناساندن و معرفی حقایق، ارزشها و هنجارهای دینی و انقلابی در واقع مصداق بارز جلوگیری از حذف دین و گسترش باورها و ارزشهای دینی است. اینجا هیچ فرقی بین جهاد در میدان فیزیکی با جهاد در میدان جنگهای ترکیبی دشمنان نیست و بلکه باید گفت در اینجا جهاد، معنا و مفهوم بارزتر و جدیتری پیدا میکند. امروزه اگر کسی در این صحنه تعلل کند، گویی از حضور در جبهه نظامی علیه دشمنان تعلل و کمکاری کرده و تعلل در اینجا خطرآفرینتر از تعلل در آن جبهه است.
برای دسترسی به متن کامل این گفتگو اینجا کلیلک کنید
|